محسن حبیبی کیا ابادی
محسن حبیبی
۱۳۸۹ دی ۹, پنجشنبه
بتن پس کشيده
تونل سازی
شمع کوب
شمعکوب بدون موتور روش نسبتاً آهسته ای برای کوبیدن شمع بوده و فقط در مواردی به کار می رود که شمع ها عمودی است. زیرا وقتی که لوله هادی وزنه عمودی نیست مقدار زیادی انرژی در اثر اصطکاک به هدر می رود. برای شمعکوبی مؤثر وزن وزنه باید حداقل مساوی وزن شمع باشد. بهترین نتیجه وقتی به دست می آید که وزن وزنه حدود دو برابر وزن شمع باشد. در مورد شمعکوبی شمع های مایل بهتر است از انواع موتوردار شمعکوب استفاده نمود. شمع کوب های هوای فشرده، هیدرولیک و بخاری معمولاً خیلی مؤثرتر از نوع یاد شده در فوق می باشند. استفاده از شمع کوب هیدرولیک بخاطر کم سر و صدا بودن آن خیلی رایج شده است. میزان انرژی وزنه باید با توجه به اندازه و نوع شمع انتخاب شود.
شمع کوبهای دیفرانسیلی را می شود جهت بیرون کشیدن شمع نیز به کار برد. شمع کوبهای دیزلی مورد استفاده زیادی پیدا کرده اند چون بدون دردسر کار می کنند، ولی از آنها نمی توان برای بیرون کشیدن شمع از زمین استفاده نمود.روشهای مختلفی برای پیش بینی ظرفیت شمع پس از کوبیده شدن پیشنهاد شده اند. مهندسین متخصص مکانیک خاک و متخصصین شمع کوبی باید با توجه به شرایط خاص هر کار روش معینی را برای تعیین انرژی لازم برای کوبیدن شمع و ظرفیت شمع انتخاب کنند. معمولاً کدهای ساختمانی فرمول لازم برای محاسبه ظرفیت شمع را تعیین می کند
مقاله انگلیسی تونل با ترجمه کامل
Mining of headings in all these materials requires the driving of poling boards supported by cross timbers and posts to hold the roof as excavation is advanced on a face as steep as the material will stand these boards are driven further with the rear supported by the frame the front by the soil .a new support is set under the forward end of the poling boards supported by the posts as required
Steel supports are often used instead timber particularly for large headings steel lances made of small wide flange
Beams with wedge shaped point may be used instead of wood poling boards the lances are long enough to be supported on two frames and driven by jacks or air hammers into the soft face a distance equal to the support spacing in loose soil or running sand the face is supported by breast boards
Shallow slot about 2 ft deep and one or two poling board wide is excavated in top of the face, and a short vertical breast board is placed immediately, to hold the face and support the forward end of poling. After this slot has been excavated across the heating vertical breast set, a cap is installed, supported by short posts. The rest of the face may then be excavated downward and held by horizontal breast boards.
The size of the heading should be as large as soil characteristics allow, but not less than 5 ft wide by 7 ft high. Steel bents shaped to the tunnel arch are preferable to timber framing, if economical, considering both price and speed of operation. Poling may be timber or steel.
Steel liner plates are available in various shapes and sizes. They may be used to support the ground if a limited excavated area of the roof or arch will stand long enough for insertion of the liner plates, starting at the top of the arch and working down. The flange of each plate is bolted to the previously erected liner.
In small tunnels, ribbed or corrugated liner plates may give adequate support. In large tunnels or under heavier loads, the plates are backed up by steel ribs, against which they are blocked. Liner plates without flanges may also be used as lagging or poling.
To prevent settlement or unbalanced load all voids behind the liner plates should be filled by injection of pea gravel or cement grout
Small tunnels may consist of a single heading for large tunnels various combinations of headings are used .some of these are known by the country of their origin as American Austrian Belgian English German or Italian methods but are used in many variations originally the methods required wood supports but now steel supports are favored where economical
ترجمه
در تونل کنی شاید به جز سنگ به مصالحی برخورد کنیم که عبارت اند از :ماسه هایی که دارای چگالی ودانه بندی مختلف هستند ماسه هایی که با پودر سنگ یا رس مخلوط شده اند خاک رس که یا خالص است یا شامل پودر سنگ وماسه می باشد این مصالح یا خمیری که مقدار زیادی اب در ان وجود دارد و باید خشک ومحکم شوند با مخلوط رسوبی ماسه و شن یا رس یخچالی نسبتا فرق دارند.اگر این مصالح در معرض فشار هیدرو استاتیک رطوبت سطحی خاک قرار نگیرند ممکن است از طریق معدن کاری خاکبرداری شوند.در دهلیزهای شناساییکه اندازه وتعداد ان به شرایط محل بستگی دارد تکیه گاه موقتی قاب فولادی یا چوبی است
در همه این مصالح معدن کاری دهلیز شناسایی نیاز به کوبیدن تخته حاءل داردتخته حاءل به تیر و ستونهای چوبی متقاطع تکیه داده می شود تا سقف را نگه دارد هنگامی که خاکبرداری در سطح شیبداری که مصالح در ان قرار دارند پیشروی کند تخته حاءل بیشتر فرو می رود تکیه گاه تخته حاءل در قسمت عقب چارچوب و در قسمت جلو خاک می باشد در جلوی تخته حاءل تکیه گاه جدیدی قرار می دهند و این کار تکرار می شود .در هنگام لزوم کناره های دالان تونل از طریق تخته هایی نگه داشته می شود این تخته هارا به ستون هایی تکیه داده اند (کناره های دالان تونل به وسیله ی تخته هایی که به ستون ها تکیه داده اند نگه داشته می شوند)
در حفاری های وسیع به جای پایه های چوبی بیشتر از پایه های فولادی استفاده می شود ممکن است به جای تخته ی حاءل چوبی از نیزه های فولادی استفاده شود نیزه های فولادی از جنس پروفیل و گوه شکل هستند این نیزه ها به اندازه ی کافی بلند هستند که بر روی دو پایه نگه داشته شوند وه به وسیله ی چکش بادی به فاصله ای برابر با فاصله تکیه گاه در سطح نرمی کوبیده می شود در خاک دستی یا ماسه روان تکیه گاه سطح نرم تخته حاءل گود برداری است در بالای این سطح یک شیار به سطحی به عمق 2 و1 یا دو تخته حاءل عریض خاک برداری می شود و بلافاصله یک تخته حاءل گودبرداری کوتاه به صورت قاءم نصب می شود تا سطح نرم وجلوی تخته حاءل را نگه دارند بعد از اینکه سرتا سر شیار سطحی خاکبرداری شد تخته حاءل گودبرداری قاءم نصب و یک ستون کار گذاشته می شود تکیه گاه تخته ی حاءل گودبرداری ستون های کوتاه است سپس ممکن است بقیه ی سطح نرم به طرف پایین خاک برداری و به وسیله ی تخته حاءل گود برداری افقی نگه داشته شود
اندازه دالان تونل باید به همان اندازه ی مشخصات زمین مورد نظر بزرگ باشد یعنی عرض ان کمتر از 5پا و ارتفاع ان کمتر از7پا نباشد
اگر از لحاظ اقتصادی سرعت عمل را در نظر بگیریم برای طاق تونل قاب های فولادی از قاب های چوبی بهتر اند ممکن است که حاءل از جنس چوب یا فولاد باشد ورق های پوشش فولادی در اندازه و شکل های مختلف وجود دارند اگر بخش کمی از سقف یا طاق خاک برداری شود ممکن است که برای نگه داری آستر از ورقه ی پوشش فولادی استفاده شود به علت نصب ورقه ی پوشش فولادی مقاومت آستر به اندازه ی کافی زیاد خواهد شد ورقه ی پوشش فولادی ابتدا از بالای طاق نصب و کم کم به طرف پایین می ایند بال هر ورق پوشش فولادی به ورق نصب شده ی قبلی بسته می شود در تونل های کوچک ممکن است که ورقه های پوشش اج دار یا موج دار تکیه گاه مناسبی باشند در تونل های بزرگ یا تحت بار سنگین تر برای جلوگیری از مسدود شدن تونل ورقه های پوشش فولادی به وسیله ی تیرکهای فولادی نگاه داشته می شوند همچنین ممکن است که از ورق پوشش بدون بال به عنوان پوشش یا حاءل استفاده شودبرای جلوگیری از نشست یا بار نامتعادل باید تمام حفره هایی که در پشت ورقپوشش فولادی وجود دارند با تزریق شن ریز یا دوغ اب سیمان پر شوند.
در تونل های کوچک ممکن است که فقط یک دهلیز شناسایی وجود داشته باشد اما برای تونل های بزرگ از مجموعه ی مختلفی از دهلیزهای شناسایی استفاده می شود برخی از این دهلیز ها توسط کشور مبدا شناسایی می شوند .مانند شیوه تونل کنی امریکایی اتریشی بلزیکی انگلیسی المانی و ایتالیایی اما هر کدام از این شیوه ها با تغییرات زیادی مورد استفاده قرار می گیرند در ااصل برای استفاده از این روشها تکیه گاه و پایه چوبی لازم است اما اکنون پایه های فولادی بهتر از پایه های چوبی هستند زیرا از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه اند
کلامشل(بیلمنقاری)
جام کلامشل از دو قطعه که به هم لولا شده اند تشکیل شده است. در هنگامی که کابلهای بستن جام و بالا بردن جام فاقد کشش باشند، از سرباره های اضافی باز کردن جام استفاده می شود. وقتی که جام باز باشد، وزن آن به وسیله کابل نگهدارنده تحمل می شود و کابل زیرین که از جام به وسط تیر مشبک متصل است برای جلوگیری از کج شدن و نوسانات جام در حین عملیات به کار می رود
مانور با کلامشل برای حفاری مؤثر کلامشل باید یک سطح عمودی در مقابل داشته باشد. این سطح را جبهه حفاری می نامند. اگر حفاری در کنار یک تپه یا عوارض سطحی نظیر آن باشد، این جبهه به زودی ایجاد می شود. اما اگر حفاری قرار است در زیر سطح زمین صورت گیرد، کلامشل باید اول یک سطح شیبدار تا رسیدن به جبهه حفاری در زمین ایجاد نماید و سپس اقدام به حفاری در جبهه نماید.
1-جام سنگین-برای کندن خاک های متوسط به کار می روند
2-جام متوسط-برای کندن خاک های سست به کار می روند
3-جام سبک-برای جابه جایی خاکهای کند شده به کار می روند
§ 1-باید سعی شود از کلامشل و ماشینهای هم گروه ان در کارهای پر حجم استفاده شود
§ 2-برای هر کار باید کلامشل با ظرفیت معین وجام مناسب انتخاب شود
§ 3-بیل مکانیکی و ماشین های هم گروه ان باید در محلی مستقر شود که بازوی ان بتواند در جاهای مختلف مانور دهد
§ 4-بهتر است زاویه استقرار بیل مکانیکی وماشین های هم گروه ان با جبهه عملیات عمودی انتخاب شود واین کار در تخلیه وبارگیری وسایل حمل نیز باید رعایت شود
§ 5-برای راندمان بیشتر در مواقعی که جبهه عملیات بالاتر از محل استقرار است باید از جامهایی استفاده کرد که به طرف ماشین جمع شود
§ 6-برای راندمان بیشتر در مواقعی که جبهه عملیات بالاتر از محل استقرار است باید از جامهایی استفاده کرد که به طرف جلو عملیات را انجام می دهند 7-مقدار عمق بهینه برش در خاک برداری عمقی است که بیل مکانیکی در حال خاک برداری در ان عمق دارای بالاترین بازده وتولید باشد وبا طی مسیر حرکت جام از پایین ترین نقطه گودال تا سطح ان جام از خاک کاملا پر شده باشد مقدار بازده بیل مکانیکی بر حسب متر مکعب در ساعت بر اساس خاک طبیعی بیان می شود
۱۳۸۹ مرداد ۳۰, شنبه
نقشه های اجرایی
نقشههاي اجرايي منضم به قرارداد، بايد شامل جزئيات آرماتوربندي سازهها، نظير قطر، طول، شكل، اندازه و جزئيات خمها و جدول اوزان باشد. بسته به نوع و پيچيدگي سازه با دستور دستگاه نظارت، پيمانكار بايد براي سهولت اجرا، اقدام به تهيه نقشههاي اجرايي كارگاهي نمايد. اين نقشهها بر اساس نقشههاي اصلي قرارداد تهيه شده و شامل جزئيات بيشتري در ارتباط با نحوه اجرا، خم كردن، محل دقيق و تعداد ميلگردها، نوع ميلگردها و ساير اطلاعات لازم كه به نحوي در درك بهتر جزئيات مؤثرند، ميباشند. قبل از اجراي عمليات بتنريزي و با اطلاع قبلي پيمانكار، جزئيات و نحوه استقرار آرماتورها مورد بازديد دستگاه نظارت قرار گرفته و سپس دستور بتنريزي صادر خواهد شد.
خاک برداری
منظور از خاكبرداري، برداشت هرگونه مصالح و مواد خاكي، مصالح قلوهسنگي، شن و ماسه و مصالح سنگي ريزشي و لغزشي از بستر رودخانهها، صرف نظر از جنس و كيفيت آنها به منظور تسطيح، شيببندي و آماده نمودن محل پي ساختمانها، سازههاي فني، راههاي ارتباطي محوطه و تأمين خاك از منابع قرضه ميباشد. تمامي عمليات خاكبرداري بايد مطابق با خطوط و تراز موجود در نقشههاي اجرايي و دستورالعملهاي دستگاه نظارت صورت پذيرد. عمليات خاكبرداري و رگلاژ سطوح بدون پوشش، بايد به طور همزمان صورت گيرد. كارهاي بعدي بايد بلافاصله پس از خاكبرداري صورت پذيرد و در هر حالت نبايد سطوح خاكبرداري شده بيش از 72 ساعت در معرض عوامل جوي و باران قرار گيرند.
در صورتيكه بر اساس برنامه زمانبندي شده يا به هر دليل ديگر عمليات بعدي بلافاصله انجام نشود، كنترل لايههاي قبلي و در صورت لزوم، اصلاح و نيز تسطيح و رگلاژ نهايي سطح كار، بايد قبل از اجراي مراحل بعدي صورت گيرد، چنانچه پيمانكار به عمد يا سهو، اقدام به برداشت خاك تا ترازهاي نهايي نموده و عمليات بعدي به مدت طولاني پس از آن موكول گردد، در صورت نياز برداشت خاكهاي رويه و آماده نمودن مجدد بستر تا تراز مورد نظر براي ادامه عمليات، بايد مطابق نظر دستگاه نظارت و به هزينه پيمانكار صورت پذيرد.
در تمامي عمليات خاكبرداري بايد دقت كافي به عمل آيد، تا از خاكبرداري اضافي و از بين رفتن مصالح در كف و جدارهها، خصوصاً در مقاطعي كه بتنريزي در آنها انجام ميگيرد، جلوگيري به عمل آيد. در صورت انجام خاكبرداري اضافي توسط پيمانكار، بايد محل تا تراز و رقوم نهايي خواسته شده با مصالح مناسب و يا بتن سازگار با خورندگي خاك و حداقل با بتن C15 به هزينه پيمانكار، ترميم و رگلاژ شود.
نحوه بكارگيري و محل و استقرار ماشينآلات، و يا روشهاي انجام عمليات، بسته به نوع و طبيعت خاك محل اجراي كار، بايد با توجه به برنامه زمانبندي اجراي عمليات به تأييد دستگاه نظارت برسد.
خاكبرداري محل كانالها براي كارگذاري لوله و كابل، بايد طبق نقشه و مشخصات با ابعاد و رقومهاي تعيين شده انجام شود. در صورت نياز و پس از تأييد دستگاه نظارت اضافه خاكبرداري در محل اتصالات لولهها انجام خواهد شد. چنانچه كار كندن با ماشين صورت گيرد، بايد عمليات تا 15 سانتيمتري عمق نهايي، انجام و بقيه عمليات براي تسطيح و رگلاژ كف كانال با دست صورت گيرد.
انبار کردن مصالح ساختمانی
مصالح ساختماني بايد طوري انبار شوند كه مزاحمتي براي وسايل نقليه و عابرين پياده ايجاد نشود. در مواردي كه بنا به عللي مصالح در محل عبور و مرور عمومي ريخته ميشود، بايد آن را طوري انباشته كرد كه از ريزش آن جلوگيري شود. محوطه انباشتن مصالح، بايد هنگام شب به وسيله چراغ قرمز مشخص گردد.
روش صحيح حمل و نقل و انبار كردن مصالح مختلف در فصل دوم ذكر شده است. رعايت نكات مزبور موجب حفظ ويژگيهاي مصالح، ايمني و سلامتي كارگران خواهد بود.
آجر و سفال نبايد با ارتفاع بيش از 2 متر انباشته شود، اطراف اين مصالح بايد به وسيله چوبهاي قائم محصور گردد.
ورقهاي فلزي بايد به صورت افقي انباشته شوند و ارتفاع آنها نبايد از يك متر تجاوز نمايد. تيرآهن بايد طوري انباشته شود كه امكان لغزش آن وجود نداشته باشد. طرفين لولههاي فلزي بايد طوري مهار شود كه از غلتيدن آنها جلوگيري شود.
انبار شن و ماسه بايد مرتباً مورد بازديد قرار گيرد تا در اثر برداشتن مصالح، ريزش ناگهاني رخ ندهد.
هنگام انبار كردن مصالح در كنار ديوارها و تيغهها، بايد دقت شود كه فشار افقي بيش از اندازه به ديوار وارد نشود.
حمل، انبار كردن و استفاده از چسبانندههاي سياه، بايد با دقت و احتياط صورت گيرد. انبار مواد چسباننده بايد دور از آتش و مواد قابل اشتعال بوده و براي اعلام و اطفاي حريق احتمالي تدابير لازم اتخاذ شده باشند. انبارهاي بسته بايد مرتباً تهويه شوند تا از تجمع گازهاي قابل اشتعال در آنها جلوگيري شود.
حمل و انبار كردن فرآوردههاي سيمان - پنبه نسوز بايد با دقت صورت پذيرد، بر روي تمامي فرآوردههاي پنبه نسوز برچسب ”براي سلامتي انسانها زيانبخش است“ الصاق گردد. بيشترين ميزان انتشار غبار و آلودگي محيط ضمن توليد، بريدن، فرسايش، در معرض جريان هوا قرار گرفتن، حمل و نقل، شكستن و معدوم كردن آنها به وجود ميآيد. انتشار غبارهاي پنبه نسوز، نه تنها كارگران مرتبط با آن را در معرض مخاطرات جدي قرار ميدهد، بلكه محيط زيست و ساير افراد را نيز تحت تأثير قرار ميدهد.
حمل و انبار كردن مواد شيميايي بايد مطابق دستورالعملهاي كارخانه سازنده صورت پذيرد. حمل و انبار كردن مواد منفجره بايد طبق مقررات جاري كشور، با اطلاع و زير نظر مقامات مسئول و ذيصلاح باشد، به علاوه هنگام مصرف بايد مقامات مسئول كتباً مطلع شوند.
پيمانكار موظف است عمليات اجرايي خود را طوري انجام دهد كه در سوارهرو و پيادهرو راهي براي عبور و مرور عابرين و وسائط نقليه باقي بماند و مصالح خود را در محلهايي انبار نمايد كه موجب ناراحتي و يا زحمت ساكنين اطراف و يا عابرين نگردد. در مواردي كه اجراي عمليات مستلزم انسداد كلي قسمتي از سوارهرو يا پيادهرو باشد، اين كار بايد با اطلاع مسئولين ذيربط و زير نظر دستگاه نظارت صورت گيرد و عبور و مرور به وسيله راههاي انحرافي تأمين شود، هزينههاي اضافي طبق شرايط خصوصي پيمان و يا ساير اسناد مشخص خواهد شد.
کار با ویبراتور بتن
در ويبراتور بايد تمام سيمها و كابلهاي برق از داخل لولههاي لاستيكي عبور نمايد.
ـ قسمت لرزاننده دستگاه بايد به وسيله فنر يا لاستيك از قسمت فوقاني جدا شده باشد. دستگاه بايد زماني به كار افتد كه ميله ويبراتور روي بستر نرمي قرار گرفته باشد. بايد از كار كردن با ويبراتور در بتن سخت شده و نيز زدن ميله ويبراتور به جدار قالب و ميلگردها احتراز كرد. زير پاي كارگراني كه با ويبراتور كار ميكنند، بايد تختهاي قرار گيرد كه لرزشهاي وارده از ويبراتور كمتر به بدن كارگران منتقل شود، همچنين بايد دقت شود كه قسمت لرزنده دستگاه به دست كارگر اصابت ننمايد. كارگري كه با ويبراتور كار ميكند، بايد در فواصل زماني مناسب به پزشك مراجعه و براي ادامه كار گواهي دريافت نمايد. اصولاً نبايد يك نفر به طور مداوم و به مدت طولاني به كار با ويبراتور ادامه دهد.
نصب سرامیک
سراميك را روي بستري از ملات كه در بالا توضيح داده شد، قرار داده و با تخته ماله سطح آن را صاف ميكنند. بايد توجه داشت كه هنگام چسباندن سراميك، اندود رويه (ملات) نبايد گيرش خود را آغاز كرده باشد، زيرا در آن صورت سراميك كاملاً به ملات نچسبيده و بعداً جدا خواهد شد.
پس از نصب سراميك، و گيرش ملات، سطح سراميك را آب ميزنند تا كاغذ روي آن جدا شود و پس از آن با دوغاب، درز آنها را پر ميكنند. ممكن است سراميكها روي كاغذ نبوده و جدا باشند كه در آن صورت نصب سراميك، دانه دانه و با دقت فراوان پهلوي يكديگر انجام ميشود. در اين حالت بايد سطح به دست آمده كاملاً صاف و يكنواخت باشد. شكل سراميك، مربع، مستطيل، ششگوشه و مانند اينهاست.
ـ بندكشي
ميزان دوغاب سيمان و پودر سنگ براي پر كردن بندها به اندازه سراميكها بستگي دارد. دوغاب مصرف شده براي بندكشي همواره بيشتر از حجم فضاي خالي است، زيرا مقداري از دوغاب مصرفي براي سراميككاري باقي ميماند كه پاك ميشود و مصرف مجدد ندارد و لذا حجم دوغاب مصرفي براي سراميككاري با احتساب دورريز به ميزان يك ليتر در هر مترمربع پيشنهاد ميشود. در بندكشي ميتوان متناسب با رنگ سراميك از رنگهايي استفاده كرد كه به زيبايي سراميك بيفزايد.
ـ مراقبت ضمن گيرش
حداقل تا سه روز بعد از نصب سراميك نبايد به آن ضربه مكانيكي وارد آيد و درجه حرارت فضايي كه سراميك شده، نبايد از 5+ درجه سانتيگراد كمتر شود. در صورت لزوم پس از گيرش اوليه ملات بندكشي، آب دادن سراميك در چند نوبت كمك شاياني به ازدياد مقاومت مينمايد.
ایمنی در ارماتور بندی
محمولههاي ميلگرد كه توسط باركشهاي كفي و يا ديگر وسايل حمل و نقل به محل كارگاه حمل ميشوند، بايد به نحوي تخليه شوند كه ضمن آسيب نديدن ميلگردها، به كارگران نيز صدمهاي وارد نشود.
هنگام بريدن و خم كردن ميلگردها استفاده از ميز آرماتوربندي و خم نشدن آرماتوربند روي زمين، باعث كاهش فشارهاي وارد به كمر ميشود. هنگام آرماتوربندي فشار وارد بر دستها و كمر نسبتاً زياد بوده و در اين كار احتمال صدمات ناشي از لغزيدن، سقوط از بلندي، و نظاير آن وجود دارد، لذا براي كاستن صدمات ناشي از حوادث، رعايت موارد زير مفيد خواهد بود:
الف: استفاده از وسايل حفاظتي فردي براي كار در بلندي، جوشكاري و برشكاري ضروري است.
ب: هنگام راه رفتن بر روي قالبهاي آغشته به روغن، نبايد از كفشهاي با كف لغزنده و يا چرمي استفاده شود.
ج: در صورتي كه تردد كارگران از روي شبكه ميلگرد ضروري باشد، بايد با قرار دادن تعدادي تخته يا صفحه فولادي شطرنجي روي ميلگردها گذرگاهي به وجود آورد تا احتمال لغزيدن و سقوط كارگران كاهش يابد و ضمناً شبكه آرماتور نيز آسيب نبيند.
د: ميلگردهاي انتظار و امثال آن كه از بتن بيرون زدهاند، در صورت سقوط كارگران بخصوص از بلندي، ميتوانند موجب صدمات بسيار شديد شوند، به همين دليل پوشاندن آنها با تخته و يا وسيله مناسب ديگر ضروري است.
وصله کردن ارماتور ها
حتيالامكان بايد ميلگردهاي مصرفي به صورت يكپارچه باشند. تمام اتصالات ميلگردها بايد در نقشههاي اجرايي منعكس گردد و تعداد اتصالات به حداقل ممكن كاهش يابد. در صورتي كه وجود اتصال اجتنابناپذير باشد، اين اتصالات بايد در مقاطعي قرار داده شوند كه تنش وارده بر عضو يا قطعه بتني حداكثر نباشد و از تمركز تمامي وصلهها در يك مقطع نيز خودداري شود. وصله كردن ميلگردها بايد به روشهاي پوششي، اتكايي، جوشي، مكانيكي و بالاخره وصلههاي مركب مطابق آييننامه بتن ايران و زير نظر دستگاه نظارت انجام شود. طول وصله براي آرماتور صاف، دو برابر طول وصله مشابه در آرماتورهاي آجدار ميباشد. در صورتي كه محل وصلهها در نقشههاي اجرايي و دستورالعملهاي بعدي دستگاه نظارت منعكس نباشد، رعايت نكات زير الزامي است.
الف: در قطعات تحت خمش و خمش توأم با فشار، نبايد بيش از نصف ميلگردها در يك مقطع وصله شوند.
ب: در صورت وجود كشش يا كشش ناشي از خمش، حداكثر 1/3 ميلگردها در يك مقطع را ميتوان به وسيله پوشش وصله نمود.
پ: وصله كردن ميلگردهاي تحتاني قطعات خمشي در وسط دهانه يا نزديك به آن و يا ميلگردهاي بالايي قطعه خمشي روي تكيهگاه يا نزديك آن، مجاز نيست.
ت: به طور كلي هر وصله بايد 40 برابر قطر ميلگرد، با وصله مجاور فاصله داشته و در يك مقطع قرار نگيرد.